چه بکنیم آلا 1

82 درصد مخاطبان گفتند لحنتان عالی و معرکه است. حال چه ایده ای برای آیندۀ وبلاگ دارید؟

آمار مطالب

کل مطالب : 160
کل نظرات : 530

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 19
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 616
بازدید سال : 1534
بازدید کلی : 196476

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان WWW.chepiha.LoxBlog.Com و آدرس chepiha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 616
بازدید کل : 196476
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 530
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

جزیره قشم اخبار جزیره قشم
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : بپ گپو
تاریخ : پنج شنبه 9 شهريور 1396
نظرات

چطوره بریم علاوه بر این زنی که همینجا داریم، یه زن دیگه هم بگیریم؟ کسی که به کسی نین. خوبه ها. یه تنوعیه برا خودش. زندگی خیلی دیگه تکراری و خسته کننده شده. این همه هستن دارن زن دوم از شهرستان پیدا می کنن برا خودشون. مگه ما چی کم داریم از اونا. زشت نیستیم که هستیم، چه جور هم، ماشالله خدا بده برکت هر روز بیشتر از دیروز. که ن آینه اگینی به خو جفت اکنی خودت! لاش ما گنده نیست که هست، تو کمرمون هم شکم در اومده. زیرش هم که منجله. دو رنگ و رو نیستیم که هستیم. از طرف دیگه نسبت به اونا، خیلی هم قانعیم. چنان قانع که فقط میخایم زن از همین دور و برها بگیریم. از همین جزیره فقط. شهرستانی نه. قناعت رو نگاه؛ زن دوم فقط از همین جزیره. میریم کیس یابی توی همین روستاهای قبله، چطوره؟ نظر مثبتتون چیه؟ بریم، تا دیر نوودی بریم. ای همه درگیریم که آلا چه بکنیم، بیا. اینم راهکار. بریم کلاس دوم. و بیا این کار رو یه جوری انجام بدیم که عادی نباشه، خاص باشه. جریان رو هیجان انگیز کنیم. بذاریم هیجان و جذابیت کار بره بالا. چطور؟ بله، خیلی راحت. بیا یواشکی زن دوم بگیریم که هیچکی تا سالهای سال خبر دار هم نشه. میشه مث خیلی از فیلما. خودت می دونی چه خبره. میری و میای، خیلی هم دلت خوشه، ولی هیچکی دیگه نمی دونه. یه ترس و هیجانی همیشه توی اون وجود گنده بک مسخره ت هست که نکنه لو برم. نکنه زن اولم بفهمه. اینا همش هیجانه. ملت میرن طناب می بندن به پاشون می پرن تو دره مثلاً برا هیجانش، خو چه کاریه، برو یواشکی زن دوم بگیر، اوج هیجان، نهایت استرس، لذت ترس لو رفتن. عشق و حال. صفا.

بعدشم بخش استرس زا و فشار افزا و بحران آفرین تر اون اینه که اونجا، قبله اون، بچه دار هم بشیم، بچه مون قد هم بکشه به نوجوونی هم برسه و همچنان هیچکی تو شهر مادری خودت هیچ بویی از جریان و شدت جریان و مقاومت و خازن و ... هیچی نبرده باشه. کلاً  تو یه حالتی هستی عجیب. احساس سرمستی، احساس قدرت می کنی همش. موفقیت و دستاوردیه برا خودش. ملت میرن مدال المپیک می گیرن دلشون هم خوشه، نمی دونن که حال و لطف داشتن زن دوم و فرزند نوجوون چند صد برابره. یه ملت بی خبر هم دور و برت. یه بار اینور عروسی کردی، یه بار اونور و از هر دوی این ها مهم تر، تو اونجات که همه روزه عروسیه، بساط جفتی و چاک و چمک هم که برپاست. دیگه چی میخای؟ فکرشو بکن، ملت سالها بعد خبردار بشن از ماجرا. اولاً که پنهان نگه داشتن یه همچین خبری از ملت شریف ما خودش یعنی معجزه. این ملت شریف ما که اصن کاری به کسی ندارن که، اصلاً، عبداً حروم، به هیچ وجه. همه سرشون تو جیب خودشونه. سر به زیر، اوقدر همش سر به زیر بودن از اول عمر، که گردن شون کلاً دیگه تو حالت سر به زیری مونده همونجوری خشک شده، جوری که اگه بخان سرشون رو یه کم بیارن بالا گردن درد می گیرن! بله، اینجوریه. چشمهای آهویی و گوشهای ماهی تابه ای اونا درویش درویش مادرزاد. سالهای سال بگذره و تو بتونی وجود زن دوم خودتو پنهان کنی؟ الله اکبر. معنی و مفهوم موفقیت یعنی خود همین این. شگفت انگیزه. باید یه جایزه و لوح ذرین دو زن طلایی به اینا بدن و رسماً ازشون تقدیر بشه. مگه استعداد ذاتی که میگن منظورشون چیه؟ همینه. زن دوم بگیری، بیش از یک دهه هم بگذره و کسی بویی نبره. بی نظیره. تازه دارم به عمق قابلیت های اینا پی می برم. دیگه بعد این همه سال، نه تنها نباید با ترس و خجالت اعلام کنی زن دوم داری، که اصلاً سینه رو مث شترهای سابق ایرانو بده جلو، با نهایت افتخار و سربلندی، برو بری کوه عربده افتخار سر بده، نعره غرور و هیجان بزن، خبر این موفقیت تکرار نشدنی رو به گوش قشموندان برسان. تو باعث افتخار مایی قهرمان، تو مایه غرور این مرز و بومی دلاور. چی صدا کنم تو رو، تو که از گه بهتری، کاشکی زن سوم رو هم بگیری عزیزم، می شد تو رو انتخاب کنیم به عنوان وزیر "چمن زنی". تو با پیوند دوگانه خودت قهرمانانه رویاها رو هم به واقعیت پیوند دادی. بابا کووالانس. بابا داتیو. اگه شهر ما یه مرد داشته باشه اونم خودتی. جربزه به این میگن. به حرف نامردا گوش نده. اونا حتی یه زندگی رو هم نمی تونن درست و حسابی اداره کنن. اما تو دو زندگی رو همزمان با هم اونم با موفقیت تمام داری اداره می کنی. یه الگوی بزرگی برامون. جواب "آلا چه بکنیم" پیدا شد. می ریم قدم در راه بزرگان می ذاریم. جوونا اراده. تو قدم در راه نه و هیچ مگوی، خود ره می گویدت که چون باید رفت.           

بریم همی کار بکنیم. دیگه هم نپرسیم چه بکنیم آلا. کار ما جور وو. تمام. البته اگه پیشنهاد تکمیلی یا اصلاحاتی در این زمینه به ذهن "راهکار پرور" شما خطور کرد بفرمایین. سپاس از همکاری شما. بای.


تعداد بازدید از این مطلب: 311
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست

سلام. خوش آمدید. نظرات شما موجب دلگرمی ماست. سپاس.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود